شهادت حضرت عباس علیه السلام
آب از خجـالت لـب خشک تـو آب شــد دریا ز اشک سرخ تو رویش خضاب شد وقتـی که آب را بـه روی آب ریـخـتـی در آتـش دلـت دل دریـــــا کــبــاب شــد آب فــرات آبــــرو از دســت داده بــود وقتی چکیـد اشـک تو در آن گـلاب شد هر موج، پیش چشم تو چون کوه آتشی هـر جـرعه یک تلظّـیِ طفـل ربـاب شد در پیش تیـرها چو کـمان قـامتت خمـید از بسکه پیـکـرت سپـر مشـک آب شد وقـتی برای غربت تو مشک گریه کرد مـانــنــد دود در نـظــرت آفــتــاب شــد آخـر نـه منـع آب ز مهـمـان بـود گـنـاه چون شد که این گناه به کوفی ثواب شد؟ "میثم"! بریز خون دل از دیده بیحساب زیرا بـه اهـلبـیت، سـتـم بـیحسـاب شد |